سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
یکشنبه 86 خرداد 27 , ساعت 5:31 صبح

انا لله و انا الیه راجعون.. 

انا لله و انا الیه راجعون

..امتحان سختی بود.هر طور بود تمومش کردم. تو دلم اضطراب بود که نکنه خرابش کرده باشم.ولی به هر حال از سرداب نجمه خاتون(حرم حضرت معصومه«سلام الله علیها») اومدم بیرون. طبق معمول هر کدوم از بچه ها رو میدیدم حال و احوال پرسی میکردم و با هم گپ میزدیم. ولی میون صحبتها با یکی دو تا بچه ها..یهو یه کلام غریب و باور نکردنی از یکی بچه ها شنیدم:«....»

_چی گفتی؟؟!

_هیچی بابا ! خودتو ناراحت نکن..شایعه س. خیلی جدّی نگیر!

ولی مگه میشه جدی نگرفت. باید منبع خبر را دریافت. آخه بحث یه مرجع تقلید مثل آیت الله العظمی فاضل که شایعه بردار نیست...همین دو سه روز پیش از تهران آوردنش...دکترا گفته بودن حالش خوب شده. تازه با توصیه های آقای رییس جمهور هم که دیگه خیالمون راحت بود...ولی چرا؟ ..نه ..خبری نیست...شبکه ی قم هم چیزی نشون نمیده..رادیو معارف هم که مثل همیشه داره برنامه شو ادامه میده..اگه چیزی بود حتما تلویزیون یه جورهایی نشون میداد... رسیدم سر میدون شهید مطهری.. پشت چراغ قرمز..یه سمند زرد همه ی شکهامو به یقین تبدیل کرد. تمثال مرجع عالیقدر حضرت آیت الله فاضل لنکرانی...خدایا نه!!!شاید دارم خواب میبینم..شاید هنوز تو اضطراب خراب کردن امتحان هستم..ولی نه!!وای خدا!!واقعیته..یه کم جلو میرم..از راننده می پرسم: واقعاً؟

_متاسفانه بله....

_دوباره همون حالتی بهم دست میده که پارسال با شنیدن وفات میرزا جواد آقا تبریزی دست داد. تمام بدنم شل میشه..عرق از پیشونیم جاری میشه...زود کارم رو انجام میدم و نمیدونم چطوری خودم رو به دفتر ایشون میرسونم..کوچه باریکه ها رو یکی بعد از دیگری رد میکنم..سر هر پیچ که میرسم خدا خدا میکنم خبر صحت نداشته باشه..ولی نه..کوچه رو بستند..مردم با لباس سیاه دارن به طرف دفتر میرن..خدای من...چطور باور کنم...هر کسی یه عکس از ایشون دستش گرفته و توی خودشه..اینگاری همه مثل من شوکه شدند..هیچ کس نمیخواد باور کنه که دو روز مونده به شهادت بانو فاطمه زهرا «سلام الله علیها» اسلام یکی از استوانه های خودشو از دست داد..کسی که تبعید ها و زندانها مانع رسیدنش به مقام عالی اجتهاد نشد. کسی که یار و هم درس آقا سید مصطفی خمینی«ره» بود..کسی که سالها پناه مومنان از همه جای بلاد اسلامی بود..کسی که می دونستیم با بودنش پشت حوزه ها ی علمیه محکمه..ولی ظاهرا خواست خدا بر این بوده که امسال عزای شهادت فاطمه ی زهرا «سلام الله علیها» مقارن بشه با فقدان یکی از فرزندان معنوی ایشون..همون روز بعد از ظهرساعت شش..دفتر آقا...خطیب بالای منبر:« امروز ظهر از حاج آقا جواد(فرزند آیت الله فاضل لنکرانی)حال آقا رو پرسیدم.ایشون امیدواری دادند که حالشون بهتر بشه..خیلی خوشحال بودند که حال آقا رو به بهبودیه..حتی تیم پزشکی ایرانی و خارجی ایشون وعده دادند که حالشون بهتر میشه. برای همین هم بود که چند روز پیش اجازه ی مرخصی از بیمارستان رو به ایشون دادند..ولی مثل اینکه خود ایشون عقیده ی دیگری دارند...همش می پرسند دهه ی فاطمیه کی شروع میشه..آخه آقا توی اون حال بیماری!!.. فاطمة زهر ا منو طلبیده..من باید به قم برگردم..و پزشکها هم که بهبودی حال ایشون رو میبینند اجازه می دند به قم برگردند..حالشون داره بهتر میشه..آره خوب به هر کس وعده ی دیدن فاطمه ی زهرا و ائمه ی هدی رو بدهند حالش خوب میشه. اصلا مومن وقتی میشنوه قراره مولاشو ببینه خودشو فراموش می کنه..از خوشحالی اینگاری میخواد بال در بیاره..و ایشون هم گویا خوشحال از اینکه فاطمه ی زهرا طلبیدنشون...روز  شنبه بیست و ششم  خرداد ماه هزار و سیصد و هشتاد و پنج..دو روز مونده به شهادت حضرت زهرا «سلام الله علیها»..قم مقدسه ...إنّا لله و إنّا إلیه راجعون...

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی«ره» 

 پیام رهبر انقلاب:

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون با تأسف و تأثر فراوان از ارتحال فقیه مجاهد مرحوم مغفور حضرت آیت‌الله آقای فاضل‌لنکرانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه اطلاع یافتم.

این ضایعه‌ئی سنگین برای حوزه‌ی علمیه‌ و ملت شریف ایران است. حوزه‌ی علمیه یکی از اسطوانه‌های علمی و تحقیقی و یکی از استادان برجسته‌ی خود، و ملت ایران یکی از مراجع تقلید انقلابی و بیدار و پرتحرک خود را از دست داد. ایشان در سالهای طولانیِ دوران اختناق در شمار برجستگانی از حوزه‌ی علمیه‌ی قم بودند که در میدانهای گوناگون مبارزات حضور داشته و رنج تبعید را به جان خریدند، و پس از پیروزی انقلاب از جمله‌ی روحانیون نامداری بودند که نقشهای مهمی در همه‌ی موارد حساس ایفاء نمودند. رحمت خدا بر ایشان باد. اینجانب این مصیبت بزرگ را به حضرت بقیه‌الله ارواحنافداه و به مراجع عظام و علمای اعلام و فضلاء و طلاب حوزه‌ی مبارکه و به عموم ملت ایران تسلیت میگویم. همچنین به خانواده‌ی مکرّم و آقازادگان ارجمند و دیگر بازماندگان و منسوبان ایشان عرض تسلیت کرده، تسلّا و صبر آنان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.

والسلام علی عباد الله الصالحین
سیّدعلی خامنه‌ای
26/
خرداد/1386

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خداحافظ
[عناوین آرشیوشده]